خاطرات شروع دنیات

کلی اتفاق خوب

1398/9/29 0:58
نویسنده : لیلی کیا
231 بازدید
اشتراک گذاری
هانای مامان دختر قشنگم عشقه دلم انقد درگیر اسباب کشی شدم که اصلا فرصت نشد واست از روزایی که گذشت بنویسم

اولین اتفاق اینه که یاد گرفتی دستتو دراز کنی سمت چیزایی که میخای وقتی جغ جغتو تکون میدم دستتو دراز میکنی و میگیریش تو دستای کوچولوی نازنینت کلی هم ذوق میکنیو دومین اتفاق این که غذا دادنُ بهت شروع کردم🤗مامانی از اونجایی که از همسنای خودت یکم شکموتری غذا دادن بهتو یکم زود شروع کردم وای هانا اولین بار که بهت فرنی دادم انقد هیجان زده بودی و ورجه وورجه کردی که نتونستم ازت عکس بندازم😂میخاستی قاشقو ازم بگیری قاشقم میخاستی قورت بدی غول بچه ی من😍😂

سومین اتفاق یکم دردناکه اونم اینه که گوشتو سوراخ کردم تا یه گوشواره خوشگل واست بندازم ولی فعلا یک ماه باید نخ تو گوشت باشه چون احتمال عفونت گوش با نخ خیلی کمتره تا با گوشواره

ازت فیلم گرفتم بعدا بهت نشون میدم قوربونت برم الهی امیدوارم بعدها ک بزرگ شدی از دستم ناراحت نباشی بابت سوراخ کردن گوشت چون حق داشتی که خودت بابتش تصمیم بگیری 🤐



قوربون لوپات برم که سنگینی میکنی و آویزون میشه😙😍

از چهارمین اتفاق بگم که جز شیرینترین اتفاقای با تو بودنه اونم اینه که امروز بدون کمک من غلت زدی تو آشپزخونه بودم برگشتم یهو دیدم غلت زدیو داری با پستونکت بازی میکنی از ذوق جیغ زدمو دوییدم کلی ماچت کردم الهی فدات بشم داری بزرگ میشی خانم نازم😍😍😍😘

چندتا از عکسای ۵ماهگیتو میزارم که بعدا ببینی نازنینم













میدونی که خیلی دوستدارم عشقه قشنگم😍😘❤
پسندها (9)

نظرات (6)

مامانمامان
29 آذر 98 1:23
خداحفظش کنه❤
لیلی کیا
پاسخ
آمین
خیلی ممنون عزیزم
✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
29 آذر 98 1:57
ای جونه دلم ماشاءالله به این فرشته خوشگل❤
لیلی کیا
پاسخ
زنده باشی عزیزم😍
زهرا‌بانوزهرا‌بانو
29 آذر 98 11:31
عزیزم خدا حفظش کنه براتون

29 آذر 98 11:54
دنبالم کنین
مامان صدرامامان صدرا
29 آذر 98 20:36
خدا حفظش کنه این فندقو 😚😚😚
لیلی کیا
پاسخ
خیلی ممنون عزیزم😘
🥀نوزیتا🥀🥀نوزیتا🥀
30 آذر 98 13:36
چه ناز شده ماشالله
لیلی کیا
پاسخ
فدات عزیزم😘