خاطرات شروع دنیات

ناگفته ها

1400/1/29 19:42
نویسنده : لیلی کیا
179 بازدید
اشتراک گذاری


دختر خوشگل مامانی خیلی وقته واست ننوشتم یه بارم کلی نوشتم قبل اینکه سند کنم همش پاک شد 😥

انقد دلنشین و شیرین و شیطون شدی اصلا نمیفهمم روز کی تموم میشه  یادم نمیاد چیارو قبلا گفتم و چیارو نگفتم

چیزی که دوسدارم ازش واست بنویسم کتاب خوندنته😁صبح که چشاتو باز میکنی میگی کتابو میری سراغ کتابات

یه کتاب داری راجب حیوانات با اینکه رنگ و لعابی نداره ولی خیلی دوسشداری اسم همه حیووناشم میگی

به شتر که میرسی دوبار میگی دسو بشو دسو بشور😂حالا فلسفش چیه؟نگم برات😂😂😂

چون گفتن شتر مثل شستنه میگی دسو بشور یعنی دستمو بشور 😂😂😂

کلی حرف میزنی هر چی هم بلد نیستی تا میگم تکرار میکنی هنوزم از اون مدلا حرف میزنی که جز خودت کسی نمیفهمه

راستی دیگه شیر خشک نمیخوری الانم درگیر از پوشک گرفتنتم چند روز میبرمت دستشویی یعنی همه کار میکنی جز جیش کردن 😥تو خونه هم همش علکی میگی پی پی دارم که ببرمت دستشویی اب بازی کنی😁یعنی یکی از آرزوهام در  حال حاضر اینکه از پوشک بگیرمت

تا صدای آهنگ میاد میرقصی آهنگم اگه کردی باشه حتما باید یه دستمال بگیری دستت😃

منم کلی مشغول درست کردن عروسکم 😋

الانم یه خرس کوچولو خوشگل واست درست کردم





این همون خرسه ک گفتم👆😍





خیلی خیلی خیلی دوستت داریم❤😍😘


























































پسندها (4)

نظرات (0)