خاطرات شروع دنیات

کرونا

1399/5/7 17:00
نویسنده : لیلی کیا
593 بازدید
اشتراک گذاری
هانا جونم عشقه دلم سه روز ک نبوسیدمت ندیدمت😔😔😔دلم واسه بغل کردنت تنگ شده  مامانی

من و بابا کرونا گرفتیم 😖😷🤒

تو سه روز که رفتی خونه مامان جون دختر خوبی هستیو بهونه نمیگیری مامان جونم بهتر از من ازت نگهداری میکنه اما دلم تنگ شده واست دختر خوشگلم همش فیلمو عکساتو میبینم 😔🙁

لحظه شماری میکنم واسه اینکه خوب بشیمو روی ماهتو ببوسم

مامان جون گفت یاد گرفتی راه بری قبل اینم میرفتی ولی با کمک من ولی الان دیگه خودت راه میری نفسم

خیلی دلتنگتم فدات بشم یه وقتایی تلفنی باهام حرف میزنی از خودت صدا در میاری میخندی

دوستدارم هانای قشنگم



پسندها (6)

نظرات (5)

مامانی امیرعباس و سارهمامانی امیرعباس و ساره
7 مرداد 99 17:35
عزیزم انشاالله هر چه زودتر خوب بشید و برگردید پیش هانای عزیز😍
لیلی کیا
پاسخ
خیلی ممنون عزیزم
✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
7 مرداد 99 18:34
ای جانم ان شاءالله هرچه زودتر حالتون خوب بشه😍
لیلی کیا
پاسخ
ممنون عزیزم دعا کنید واسمون
زهرا‌بانوزهرا‌بانو
7 مرداد 99 18:49
آخی عزیزم انشاالله هر چه زودتر بهبود پیدا کنید
لیلی کیا
پاسخ
خیلی ممنون عزیزم🤕
نرگسنرگس
9 مرداد 99 19:02
مواظب خودتون باشید...
لیلی کیا
پاسخ
فدات😘
🌼 نوشین 🌼🌼 نوشین 🌼
10 مرداد 99 15:46
انشالله زودتر خوب بشید💜
لیلی کیا
پاسخ
انشاله بلا از همه دور باشه