خاطرات شروع دنیات

ما باهم بارداریم😊

1397/12/21 14:26
نویسنده : لیلی کیا
408 بازدید
اشتراک گذاری
سلام هانای عزیزم

امروز که این خاطررو واست مینویسم توو ماه ششمِ بارداریمم من و تو ۲۲ هفتست که باهمیم ۲۲ هفتست ک باهم نفس میکشیم تازگیا سِکسِکه هم میکنی خیلی خنده داره که یکی تو دلمه که حتی سکسکه هم میکنه😂😚

حالا یه چیز جالبو میخام واست تعریف کنم چند روزی هست که یه یاکریم توو تراسِ خونه لونه ساخته تخمم گزاشته و چند روزه رو تخماش نشسته واسه همینه که گفتم ما باهم بارداریم 😄

خیلی حس خوبی دارم از اینکه اینجا لونه ساخته اول روی دبه ترشی لونه ساخته بود!فک کن تا پر گرفتن جوجه هاش نمیتونستم ترشی بخورم😀ولی خداروشکر جاشو عوض کردو رفت زیر پکیج😋عکسشو واست میزارم نتونستم زیاد نزدیکش شم ترسیدم بترسه و بره



دعا کن هانای من زودتر این هفته های باقی مونده بگذره بیای توو بغلم عشقه دلم هرچند دلم واسه این روزا تنگ میشه 🙂

مراقب خودتو مامان باش دوستدارم😍😙
پسندها (6)

نظرات (1)

مامان صدرامامان صدرا
24 اسفند 97 12:13
الهههههی😍