خاطرات شروع دنیات

اولین حضورت

عشقه مامان یادم رفته بود این عکسو بزارم ک ببینی اولین قدمت تو زندگیمو با دیدن این تصویر دیدم بابا هم باهات عکس انداخت حتی😂 ...
20 آبان 1397

مامانت شدم😢😍

عزیز دلم نازنین مامان حالا واقعا دیگه مامانت شدم کل دیشبو تا صبح بیدار بودم انقد بهت فکر کردم ساعت ۶ صبح دوباره تست کردم بازم یه خط خیلی کمرنگ افتاد ساعت ۱۰صبح رفتم آزمایشگاه آزمایش دادمو فهمیدم که همه چی واقعیه خواب نبودمو تو توو وجود من شکل گرفتی حال عجیب غریبی دارم ی جورایی بهم یه شوک وارد شده انگار اگه بدونی بابا چقد ذوق کرد سریع زنگ زد به مامان بزرگو عمه توران گفت😐 عشق دلمی دوستدارم 😚
14 آبان 1397

باورم نمیشه!

الهی من دورت بگردم عشقه دلم اصلا باورم نمیشه همش میگم نکنه بخابم پاشم ببینم همش یه خواب بوده ۲روزه ی حالتای متفاوتی رو احساس میکردم تقریبا ۴ هفته از اقدامم میگذره یه حسی امروز بهم میگفت تو توو دلمی از بابا خواستم اومدنی بی بی چک بخره بابا ک اومد ازم خواست چک کنم منم رفتم چک کردم اما بی بی منفی بودو فقط یه خط افتاد بازم امیدمو از دست ندادم چون هنوز فرصت داشتم بی بی رو گذاشتم رو میزو شروع کردیم ب خوردن شام بابا خیلی زودتر از من شامشو خورد رفت بی بی رو نگاه کرد گفت لیلا یه خط دیگه افتاده گفتم علکی نگو دیگه بزار شاممو بخورم گفت ب خدا بیا ببین یه خط کمرنگ افتاده😢 دوایدم اومدم دیدم آره یه خط خیلی کمرنگ افتاده دیونه شدم اصلا هول شده بودم بابا...
14 آبان 1397
1