خاطرات شروع دنیات

واکسن💉

هانای قشنگم امروز واکسنتو زدم از کف پاتم خون گرفتن واسه غربالگری وقتی بردمت خواب بودی انقد دختر قوی و خوبی هستی که وقتی واکسنتو زدنو خون گرفتن اصلا گریه نکردی این یعنی هرچقد ک قیافت به بابا رفته اخلاقت به من رفته 😂آخه بابا خیلی از آمپول میترسه ولی تو مثل مامان لیلات قوی هستی و نترس😎 خیلی دوستدارم دوسدارم زودتر جون بگیری منم اوضام روبراه شه بخیه هامو باز کنم بعد محکم بغلت کنم ماچ مالیت کنم هانا همونجوری ک تو دلم محکم و قوی حرکت میکردی همون قد قوی و محکم شیر میخوری زخم و زیلیم کردی😄به دکتر گفتم هانا اصلا سیر نمیشه همش دوسداره شیر بخوره گفت دخترم هانا خانم تورو یه پستونک فرض کرده ک میخاد سرگرمش کنی😂😂😂به خاطر همین بعضی وقتا پستونک میدم بخوری خ...
26 تير 1398

تولدت مبارک عشقه دلم❤

هانای عزیزم هانای نازنینم زمینی شدنت مبارک خوش اومدی به دنیای من و بابا مهرداد انقد حرف دارم واسه گفتن نمیدونم از کجا شروع کنم دیروز که میخاستم برم اتاق عمل بابا گریه میکرد انقد دلم واسه چشمای قشنگش سوخت که یه لحظه پشیمون شدمو به خاطر بابا دلم خواست بیشتر تو دلم بمونی وقتی تو اتاق عمل به دنیا اومدی خیلی گریه کردی همین که صورتتو به صورتم چسبوندن آروم شدی انقدر حس خوبی بود که دوسدارم بارها تکرار شه قشنگتر از این حس وقتی بود ک تو بغلم بهت شیر دادم خیلی شکمویی😁وزنت ۲۹۲۰ قدتم ۴۸ سانته الان شبیه بابایی شدی نمیدونم قیافت عوض میشه یا نه ولی خیلی ناز و ظریفی یه خورده بینیت کیپ میشه ک دکتر گفت چیزی نیستو جای نگرانی نداره الانم خوابی گلم یه عکس یهو...
23 تير 1398

روز دختر😍

دختر مهربونم مامان روزت مبارک عزیز دلم روزت مبارک عشقه دلم فرشته ی من خوشگل مامان روز دختره تو هنوز توو دلمی دختر نازنینم بجنب مامان زودتر بیا دلم تنگ شده واسه دیدنت دلم بی تابه واسه بغل کردنت این شعر قشنگو دوسدارم بیایو باهم گوش کنیم وقتی گوش دادم خیلی دلتنگت شدم یه چیزای تو دنیاست که بی قیمته یه چیزایی مثل حس پدر دختری عزیزم تو شدی بال پریدن برام عزیزم تو منو تا اسمون میبری  پدر بودنُ اومدی که یادم بدی چقدر ماه شدی ناز شدی دخترم برام توی روزای سختم یه عمر پر وبال پرواز شدی دخترم تازه دختر بیاد نفست درمیاد وقتی غمگینی فقط اون از پست برمیاد همه جا عطر گل پر میشه دنیات از عشق نمیزاره حوصلت از همه چی سر بیاد تازه دختر بیاد نف...
13 تير 1398

مامان هنرمندت😁😆

سلام عشقه دلم سلام هانای مهربونم گفته بودم برم خونه عکس چیزایی که واست درست کردمو اینجا میزارم که یادگاری بمونه یکم دیر شد واسه اینکه مامان بزرگ عزیزم فوت شد پیر شده بودو ضعیف از بینمون رفت خیلی مهربون بود ولی خب از دستش دادیم🙁 امروز با خاله فاطی و مامان جون و دختر خالم فاطمه اتاقتو چیدیم یکم از ریزه کاریا موند ولی خیلی خوشگل شد مبارکت باشه مهربونم به قول مامان جون ایشاله جهازتو بچینم😁البته اگه دلم بیاد شوهرت بدم😄 خب اینم از عکسا امیدوارم تو هم بپسندی😚❤ ...
26 خرداد 1398

هشت پای مامان😀

سلام دختر خوشگلم مامانی الان که دارم واست مینویسم داری تو دلم سکسکه میکنی😁هانای نازنینم انقد شیطونیو تو دلم همش موج میزنی بعضی وقتا فک میکنم هشت تا پا داری😃 آخه مامان یکم به دل کوچیک مامان لیلات رحم کن😀به بابا مهرداد میگم هانا به دنیا بیاد از در و دیوار میره بالا از بس ک آروم و قرار نداری😍 چند وقت پیش آز قند دادم قندم یکم بالا بود دکتر بهم قرص داد ک دو هفته استفاده کنم و باز آز بدم ک اگه قرص جواب نداد انسولین بزنم خیلی نگران خودمو خودت بودم دیروز جواب آز دومو گرفتم خداروشکر خیلی خوب بود دُز قرصمم خیلی کمه شبی یه نصفه از قرصو میخورم میدونم که تو واسه مامان دعا کردی سر قولت بودیو هوای مامانو داشتی😚 هانای مهربونم کلی واسه اتاقت تابلو و عروس...
26 ارديبهشت 1398

مسافرت ۹۸

سلام عزیز دل مامان امروز ۱۰ام فروردین ۹۸ با بابا و خاله فاطی و عمو مهدی و ماکان اومدیم مسافرت شمال این اولین مسافرتی هست که تو هم همراهمونی😘 الهی قوربونت برم تمام طول مسیرو از تهران تا شمال نگرانت بودم ک اتفاقی واست نیفته باباهم خیلی حواسش بود که آروم برونه هوا نسبت به سالهای پیش سردتره ولی خیلی خوب بود این دو روزی که اینجا بودیم ایشاله سالای بعدی تو توو بغله من و بابا مهردادی بازم میایم مسافرت عشقه دلم ورجه وورجه هات بیشتر شده کوچولوی من خاله فاطی یه عروسک خوشگل واست خریده ک یادگاری داشته باشیش از اولین مسافرتی ک باهم بودیم😋 مامانی مواظب خودت باش مواظب مامان لیلاهم باش  خیلی دوسدارم روی ماهتو هر چه زودتر ببینم خیلی دوستدارم 😍...
10 فروردين 1398

ما باهم بارداریم😊

سلام هانای عزیزم امروز که این خاطررو واست مینویسم توو ماه ششمِ بارداریمم من و تو ۲۲ هفتست که باهمیم ۲۲ هفتست ک باهم نفس میکشیم تازگیا سِکسِکه هم میکنی خیلی خنده داره که یکی تو دلمه که حتی سکسکه هم میکنه😂😚 حالا یه چیز جالبو میخام واست تعریف کنم چند روزی هست که یه یاکریم توو تراسِ خونه لونه ساخته تخمم گزاشته و چند روزه رو تخماش نشسته واسه همینه که گفتم ما باهم بارداریم 😄 خیلی حس خوبی دارم از اینکه اینجا لونه ساخته اول روی دبه ترشی لونه ساخته بود!فک کن تا پر گرفتن جوجه هاش نمیتونستم ترشی بخورم😀ولی خداروشکر جاشو عوض کردو رفت زیر پکیج😋عکسشو واست میزارم نتونستم زیاد نزدیکش شم ترسیدم بترسه و بره دعا کن هانای من زودتر این هفته های باقی مونده ب...
21 اسفند 1397

غربالگری دوم❤

عزیز دله من غربالگری دومم انجام دادم خداروشکر دکتر گفت که صحیح و سالمی یه دختر خوشگل و ناز خیلی هم شیطون همش در حال جنب و جوشی حرکاتتو احساس میکنم خیلی حس عجیب و دل نشینیه😚سرگیجه ها و ضعف و حالت تهوعهای ماه های اول تموم شد حالا بزرگ شدنتو احساس میکنم این که تو دلمی رو با تمام سختیاش دوسدارم از یه طرفم خیلی منتظر به دنیا اومدنتم دستاتو بگیرمو بخابم نمیدونی چقد قشنگه که تو بدنم ۲تا قلب داره میزنه اینکه داری تو وجودم شکل میگیری انقد عجیبه که اصلا نمیشه توصیفش کرد هانای خوشگلم عشقه دلم من مراقبتم تو هم مراقبم باش خیلی دوستت دارم ❤😚😍...
26 بهمن 1397

غربالگری اول👪

سلام عشقه دلم چند روز پیش که میشه ۱۹دی با بابا رفتیم سونو و آزمایش دادم واسه اینکه هم فندق خوشگلمونو ببینیم هم خیالمون از سلامتت راحت شه ولی نمیدونی وقتی دیدیم دستاتو پاهاتو تکون میدی چه لذتی داشت بابا که اشک تو چشاش جمع شد خیلی ذوق کرد میگفت وای چشمم داره😂 یه جاهایی هم شستتو میخوردی انقد ورجه وورجه کردی قند تو دلمون آب شد دکتر گفت سالمه سالمی شیطون و خوشگل تازشم دکتر گفت احتمالا دختری😍😍یه دختر نازو کوچولو میدونی که دختر و پسر بودنت فرقی واسمون نداشت همین که میدونم سالمی خیلی خداروشکر کردیم شاید بخایم اسمتو بزاریم هانا😋 یه چیز دیگه ک یادم رفت واست بنویسم به دنیا اومدن ماکانه پسر خاله خوشگلت خاله فاطی خیلی اذیت شد ولی خداروشکر گذشتو ...
21 دی 1397